تبلیغات
به تو گفتم تو را میپرستم
تو میدانی پرستش یعنی چه؟!
من نمیدانستم هر سنگی لیاقت بت شدن ندارد
ولی با این همه
هنوز میپرستمت
بت بی لیاقت من
ﺑﻪ ﯾﮏ “ ﻫﺴﺘﻢ ”
ﺑﻪ ﯾﮏ “ ﻧﺘﺮﺱ ”
ﺑﻪ ﯾﮏ “ ﻧﻮﺍﺯﺵ ”
ﺑﻪ ﯾﮏ “ ﺁﻏﻮﺵ ”
ﺑﻪ ﯾﮏ “ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ”
ﺧﻼﺻﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺑﻪ “ ﺗﻮ ”
ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﻡ !
♥ ♡
به سلامتیه روزیکه صبح زود بیدار شم،
یواشکی بخوام از زیر دستات فرار کنم
چشماتو باز کنی وبگی:
شیطون خانوم کجا؟
بعدمن دستمو به کمرم بزنم وبگم؛
دارم میرم واسه آقامون صبحانه آماده کنم
بعد ازجاش بلند شه وپیشونیمو ببوسه وبگه:
باهم بریم صبحانه آماده کنیم،دلم نمیخواد حتی یه لحظه ازم دور شی...
:-(
از خـــــــودم مــــتـــــنــــفــرم
چـ...ـــرا کــ....ـــه
هـــــمــــیــــشــــــــه
نــگــــــــران کســـــانـــی مــیــشــــوم
کـــــــه اگــــر بــــــــمیرم هــــم
نـــــگرانــــم نمـیــــشـــونــــــــ✔
یه روزی میشه زنگ میزنن بهت ...داد میزنی میگی : خفه شین ... دروووووغ نگین !!!میای میبینی شلوغه ... همه مشکی پوشیدن ... دارن گریه میکنن ... چی شده ؟؟؟میگن : یه دختر مرده ... دارن غسلش میدن !!!باورت نشد نه ؟؟؟زوده برای باور کردن ... همه بلند شدن ... انگاری دارن میارنش ... همه داد میزنن ... باورت نشده ...میگی : نه !!! این اون دختر نیست !!!تابوتو دارن میبرن راه میافتی دنبالش ... گیجی ... نمیفهمی چه خبره !!! دارن میزارنم توی قبر ... بازم نمیخوای باور کنی ...باورت میشه دارن رو اون دختر که میگفتی دنیامی خاااااک میریزن ؟؟؟داغ میشی ... پاهات یاریت نمیکنن ...داد میزنی : چیکار میکنین نامردا !!!دارم اشکاتو میبینم ... نباشم که گریه کنی ... داری دیوونه میشی ... میگی : از تاریکی میترسه عشقم ... از تنهایی میترسه !!!اما دیگه فایده ای نداره ... شب میشه ... تو اتاق زل زدی به دیوار ... صدا خنده هام ، گریه هام میپیچه تو گوشت ... یاد اون روزی که جداشدیم افتادی ... یاد گریه هام...روزای بعدش ...چی ؟؟؟ التماس میکنی که برگردم ؟؟؟ نه دیگه الان دیر شده !!!
دوست دارم به اون خدا به عشقمون قسم
خدا تورو آوورده واسه من
بمون نرو
همینه آرزوم
عشق تویی شدی تموم زندگیم
فقط بگو همیشه باهمیم
بمون بذار یه راهی پیش روم...
(مهدی احمدوند)
(((((ندیده،عاااشق هم شدیم.....)))))
✿ ﺁﺳِــــﻤــﺎﻥ ﺭﺍ ﻣـــــﺮﺧــﺺ ﻣﯽ ﮐـﻨـﻢ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻫَـــــــــــــﻮﺍ ﻧــﯿﺎﺯﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ
♥ﺗــــــــــــــــــﻮ♥ ﺧــــــﻮﺩﺗــــــ ﺭﺍ
ﻣِﺜـــﻞ ِ ﺁﺳِـــﻤـــﺎﻥ
ﻣِﺜـــﻞ ِ ﻫــــــــﻮﺍ
ﭘﻬﻦ ﮐﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﻪ ﻟــﺤــﻈﻪ ﻫﺎﯾﻢ
♥ ✿
چشمای نازتو واکن
حیف اشکات که بریزه
بگوعشقمون همیشه
واسه خاطرت عزیزه
اگر شیر آمد تردید نکن که دوستت دارم اگر خط آمد مطمئن باش که دوستت دارم صبر کن سکه بیاندازیم، اگر دوستت نداشتم آن وقت برو...!!!
بـرای شـاعـر بـودن . . .
و نـوشـتـن . . .
نـیـازی بـه بـهـانـه نـدارم . . .
کـافـیـسـت نـبـاشـی . . .
تو نبودی روز های من یک چیز کم داشتند…
چیزی به مهمی “تو”!
ﻧﻤﯿﺩﺍﻧم ﭼﺸﻤﺎﻧت ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼه ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻓﻘﻂ ﻭقتی ﮐه ﻧﮕﺎﻫم …
ﻣﯿﮑﻨی ﭼﻨﺎن ﺩﻟم ﺍﺯ ﺷﯿﻄﻨت ﻧﮕﺎﻫت …
ﻣﯿﻠﺮﺯﺩ ﮐه ﺣس ﻣﯿﮑﻨم ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎست …
ﻓﺪﺍ ﺷﺪن ﺑﺮﺍی ﭼﺸﻤﻬﺎیی که …
تمام دنیاست …
جای خالیت درد می کند
فقط کمی مُسکنِ بودنت را می خواهد
بیا اگر نمی خواهی از پای در آورد
این درد لعنتی مرا .. .
بگذار بمیرم ک دگر همســــفــری نیست،
در سینه ی من فرصت عشـــق دگری
نیست،،،
بعد از تــــو دلم عرصه ی تکرار بلا بود،
آری دگر از عشــــق در اینجا خبری نیست...
ببین:
من دارم
آرزو به آرزو
تمام میشوم ...
.
شک نکن
اینبار دیگر وعده های دروغش را باور نمیکنم:
به "فردا" بگو
اینبار
یا اصلا نیاید
یا تو را هم با خود بیاورد
ﺑﻪ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﻗﺴﻢ
ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺳﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ
ﮐﻤﯽ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺑﯿﺎ
ﺷﺮﺍﺏ ﻟﺒﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺴﺖ ﺑﺎﺷﯽ
ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﭼﻠﻪ ﯼ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ﺍﺳﺖ✍
ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺧﺸﮏ ﺷﺪﻧﺪ "
ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ
ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﻧﻘﻀﺎﺀ ﺷﺎﻥ ،
ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺖ✍
اگه خیانت نکردم فکر نکن نمیتونستم....
اگه خوب بودم فکر نکن خوبی از خودت بود....خوبی تو ذاتم بود.
اگه بردمت بالا فکر نکن چیزی بودی...
می خواستم هم قد خودم شی.
اگه تک پر بودم فکر نکن پریدن بلد نبودم....
فقط میخواستم با تو بپرم.
اگه دلم و فقط به تو دادم فکر نکن تو عالی بودی...دلم راضی نمی شد.
اگه واسه دیدنت لحظه شماری می کردم فکر نکن خیلی شاخ بودی.... به دلم که تنگ بود احترام می ذاشتم.
اگه...... اگه....... اگه........
خلاصه اگه دارم فراموشت می کنم ...فکر نکون برام آسونه..... تو راه موندن رو سخت کردی که مجبور شدم برم.....
ﺑﺎﺧﺘﻢ ﺗﺎ ﺩﻟﺨﻮﺷﺖ ﮐﻨﻢ ، ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﺮﮒ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺍﺕ
ﺳﺎﺩﮔﯿﻢ ﻧﺒﻮﺩ ! ﺩﻟﻢ ﺑﻮﺩ . .
“دوست داشتنت” را دوست دارم...
همین است که امیدوارم میکند به زندگی
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﺷﯽ ﻫﻤﯿﻦ !
ﻭ ﻣﻦ ﺣﺲ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﺭﺍ ﺏ ﺭﺥ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻫﺎ
ﺑﮑﺸﻢ . . .
ﺩﯾــﺪﮔــﺎﻧــﺖ ﺭﺍ ﻧــﺒــﻨــﺪ . . . !
ﻧـﮕــﺎﻫــﺖ ﺭﺍ ﻧــﺪﺯﺩ . . . !
ﺗــﻮ ﮐـــﻪ ﻣــﯿـــﺪﺍﻧــﯽ ﺁﯾــﻪ ﺁﯾــﻪ ﺯﻧــﺪﮔــﯿـــﻢ
ﺍﺯ ﮔــﻮﺷــﻪ ﭼــﺸــﻤــﻬــﺎﯾــﺖ ﺗــﻠـﺎﻭﺕ
ﻣــﯿــﺸــﻮﺩ
*********
خیلی سخته دلت گیر کنه به قلاب ماهیگیری که دلش ماهی نمیخواد و فقط واسه تفریح اومده ماهیگیری....
دوستت دارم هات که تو گوشم میپیچن
قلبم انگار میخواد از جا کنده بشه
تو سرم آتیشه ،دستام تب میکنه
یه حسی دارم که گفتنش خیلی سخته" من از تو بیشتر عاشقتم عشقم"
قلبم انگار میخواد از جا کنده بشه
تو سرم آتیشه ،دستام تب میکنه
یه حسی دارم که گفتنش خیلی سخته" من از تو بیشتر عاشقتم عشقم"
دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش راارزو دارد.........
گفت دوست دارم
عطسه کردم
باید ببخشه
به حرف مفت الرژی دارم
عطسه کردم
باید ببخشه
به حرف مفت الرژی دارم
از بــــرزخ خـــارج شــدم
تـابـلـوی مـسـیـر زده جـهـنـم ِ زنـدگـی در راه اسـت .
تـابـلـوی مـسـیـر زده جـهـنـم ِ زنـدگـی در راه اسـت .
گاهی دوستت دارم ها بی فایده اند
مثل موفق باشید های انتهای برگه ی امتحانی
مثل موفق باشید های انتهای برگه ی امتحانی
عاشقانه ترین قسمت داستان عشق ما،
همین آخرش بود....
جایی که به خاطر آرامش دیگری، خودمان را به فراموشی زدیم........!
همین آخرش بود....
جایی که به خاطر آرامش دیگری، خودمان را به فراموشی زدیم........!
نمی دانم چراتنم میلرزد وقتی صحبت ازتومیشود،نه ازترس حضورت نیست
ازآرزوی به تورسیدن است ازشایدهاوبایدها و ازاینکه نمیدانم داشتنت رو عاشقانه اشک بریزم یادوریت را...
ازآرزوی به تورسیدن است ازشایدهاوبایدها و ازاینکه نمیدانم داشتنت رو عاشقانه اشک بریزم یادوریت را...
به خدا گفتم:
خدایا تو که میدونستی تنهام میذاره پس چرا بهم نگفتی؟!
خدا گفت:
از بس بهت گفت دوستت دارم ، منم باورم شد…
خدایا تو که میدونستی تنهام میذاره پس چرا بهم نگفتی؟!
خدا گفت:
از بس بهت گفت دوستت دارم ، منم باورم شد…
تو مرا آنقدر آزردی که خودم کوچ کنم از شهرت...بکنم دل زدل چون
سنگت...توخیالت راحت...میروم از قلبت...میشوم دورترین خاطره در شب هایت.تو
به من میخندی...وبه خود می گویی ،باز می آید می سوزد ازین عشق ولی...بر نمی
گردم نه!می روم آنجا که دل بهر دل تب دارد... عشق زیباست و حرمت دارد.
عشق من...
بی تو...
سالم تحویل نمیشود...
تحمیل میشود...
بی تو...
سالم تحویل نمیشود...
تحمیل میشود...
نميخواهم داشته باشمت… نترس…
فقط بيا در خزان خواسته هايم قدم بزن… تا ببينمت…
دلم براي راه رفتنت تنگ شده است…
فقط بيا در خزان خواسته هايم قدم بزن… تا ببينمت…
دلم براي راه رفتنت تنگ شده است…
نمی دانم چراتنم میلرزد وقتی صحبت ازتومیشود،نه ازترس حضورت نیست
ازآرزوی به تورسیدن است ازشایدهاوبایدها و ازاینکه نمیدانم داشتنت رو عاشقانه اشک بریزم یادوریت را...
دنیا فهمید خیلی حقیر است
وقتی گفتم : یک موی تو را به او نمیدهم …
افکار عاشقانه ام را جمع که میکنم
دسته گلی می شود شبیه تـــو برای تـــو …
به خواب می روند مثل من
تمام ساعت های جهان ، میان بازوان تــــو …
هم چنان چشم به چشمان تو دارم ای دوست
گوشه چشمی بنما بر دل زارم ای دوست
هر شبم نقش تو ماه شب چشمان من است
روزها در شب هجرت بشمارم ای دوست
قایقت می شوم بادبانم باش
بگذار هرچه حرف پشت مان می زنند مردم
باد هوا شود دورترمان کند !
تعداد صفحات : 7
درباره ما
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
ايا از اين وب راضي هستيد؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت
تبليغات متني