تبلیغات
رفتم پمپ بنزین به یارو میگم 50 تا بزن !
میگه 5۰ لیتر ؟
پـَـ نـَـ پـَـ 5۰ تا قاشق چای خوری !
با دوستامون رفتیم استخر
غریق نجاته پرسید میخواین شنا کنین؟؟
گفتم : پ ن پ املاح معدنی ایم
اومدیم تو آب حل بشیم؛ مردم استفاده کنن :ه
ﺭﻓﺘﯿﻢ ﭼﯿﻦ .
ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ 2 ﺗﺎ ﭼﻮﺏ ﺁﻭﺭﺩﻩ .
ﺭﻓﯿﻘﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﺎ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ؟
ﮔﺎﺭﺳﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ : ﭖ ﻥ ﭖ ﭼﯿﻨﮓ ﭼﺎﻧﮓ ﭼﯿﻮﻧﮓ
ﺗﻮ ﮐﻼﺱ ﺩﺳﺘﻤﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻡ
ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺖ : ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﭘﻪ ﻧﻪ ﭘﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ Hi Hitler ( ﻫﺎﯼ ﻫﯿﺘﻠﺮ)
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﻭﺍﺳﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﯿﻨﯿﻢ
ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺩﻣﺎﻏﺘﻮ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﮐﻨﯽ؟
ﻣﯿﮕﻢ :ﭘـــ ﻧــــ ﭘـــ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﮑﻮﺑﯿﻤﺶ ﺳﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ
ﺭﻓﺘﻢ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ . ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻣﯿﮕﻪ : ﺍﻭﻣﺪﯼ ﻋﯿﺎﺩﺕ
؟
ﻣﯿﮕﻢ : ﭖَ ﻧﻪ ﭖَ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺒﺮﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻨﻢ
ﺎ ﺧﺎﻟﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﮔﻮﺩﺯﯾﻼﺵ
ﺟﺎﻧﺒﻮﺩ ﺑﺸﯿﻨﻪ ﺑﻐﻞ ﺧﺎﻟﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺣﺎﻻ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﯿﻢ
ﺧﺎﻟﻢ ﺩﺭﻭ ﻭﺍﮐﺮﺩﻩ ﭘﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻪ: ﺩﺭﻭ ﻭﺍﮐﺮﺩﯼ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﯿﻢ ؟
ﺧﺎﻟﻤﻢ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ : ﭖ ﻥ ﭖ ﺩﺭﻭ ﻭﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﻮﺍ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ .
اومدم در قابلمو رو بردارم و یه ناخنک بزنم که یهو دستمو کشیدم ! بابام که داره قهقهه میزنه میگه داغ بود ؟؟؟؟؟
با عصبلانیت گفتم پـَـــ نــه پـَـــ اتصالی کرده بود برق گرفت !!!
زنگ زدم ۱۱۸ میگم خانوم صد هیجدهه؟
میگه پ ن پ خونه همسایتونه منم دختر همسایتونم
من :/
همسایمون: o
روابط عمومی شبکه سه :[
یه روز داشتم تو خونه تلوزیون نگاه میکردم داداشم اومد گفت داری تلوزیون نگاه میکنی گفتم په نه په زل زدم تو چش مجری ببینیم کی زود تر خندش میگیره..!
زنگ زدم عکاسی دختره گوشی رو برداشته میگم :ببخشید خانم امروز کی وقت دارین؟ میگه :واسه عکس گرفتن؟ میگم :پ ن پ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم! بعد میخنده میگه :۶وقت داریم... میگم :قبل از ۶ هم کسی نوبت داره؟ میگه :پ ن پ امروز رو کلا واسه همسر آیندم خالی کردم
سربازه با وضعیت نامرتب رفته پیش فرماندش، بهش گفته مثلا تو سربازی؟گفت پ ن پ بی بی خشتم...
زنگ زدم ۱۱۰ ميگم: اينجا دعوا شده.ميگه :همين الان؟ميگم :پ ن پ، پارسال بوده زنگ زدم خاطره اش رو تعريف کنم!
بابام بعد ۲۵ دقیقه از wc, اومده بیرون!
بهش میگم چرا انقد لفتش دادی؟
میگه بامنی؟
میگم پ نه پ دارم درباره تاخیر هواپیما با کاپیتانش حرف میزنم!!!!
وااااالا...
پلیس راهنمایی کنار ماشینم وایستاده بود. رفتم جلو. پرسید راننده تویی؟ گفتم آره
یه برگه داد دستم میگم جریمه س؟؟ گفت پَ نَ پَ جای خوبی پارک کردی برگه ی صدآفرینته!
.یه روز سر کلاس داشتم میخندیدم استاد
ازم پرسید شما بخاطر درس میای
دانشگاه دیگه ؟ گفتم پ ن پ میام
سوتی شمارو بشمارم
به دوستم زنگ زدم می گم ماشینم روشن نمیشه
میگه استارت میزنی روشن نمیشه؟
د نه د هنوز به اونجا نرسیدیم فعلا با خواهش و تمنا دارم کارمو پیش می برم
درس رياضيات مهندسي رو شدم 9.
رفيقم ميگه افتادي؟
ميگم:پ ن پ استاد گفته دستم تنگه اين 9 نمره رو بگير بقيه ش هم سر برج بهت ميدم!!!
تو اوتوبوس بودیم ساعت 3 صبح دوستم یه عطسه کرد کل اوتوبوس بر گشت مارو نیگا گرد یه پیرمرده داد زد اای باباااااااااا دوستم گفت با من بود؟ پ ن پ ساعت 3 صبح دلش واسه باباش تنگ شده شما راحت باش بزن عطسه بعدیو!
جلسه ي آخر کلاس بود ، بچه ها داشتن از استاد در مورد امتحان مي پرسيدن که قراره چطوري سوال بده ! يکي پرسيد : استاد جا خالي هم ميدين ؟استاد هم گفت : پ ن پ واميستم بهم تيراندازي کنيد !
بسته هدیه رو دادم بهش و گفت: هدیه ست؟ گفتم په نه په! بمبه، سه دقیقه بیشتر وقت نداری که بندازیش دور.
میگم گوشیم تو خیابون رفت زیر کامیون میگه شکست؟! پ ن پ اومد بیرون گفت اخ قولنجم!
تو صف نانوایی ایستاده بودم یارو آمد سوال کرد صف نانوایی هست گفتم پ ن پ دیوار دفاعی چیندیم شاطر میخواد ضربه ایستگاهی بزنه
ميگم ايشون رتبه يک کنکور شدن يکي برگشته ميگه: دقيقا يک؟؟؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ يک و شش دهم شده، جزء صحيح گرفتيم شد يک!
شيشه رفته تو دستم، دارم از درد جيغ و داد ميکنم!به رفيقم ميگم در بيار! ميگه شيشه رو؟ميگم پَــــ نَ پَــــ , اداي من و در بيار دور هم شاد شيم!
رفتم مغازه عينک سازى ب يارو ميگم شيشه عوض مى کنين?
ميگه شيشه عينک?!!
حرصمو دراورد گفتم پ نه پ شيشه ى پنجره ى اتاق کابين خلبان هواپيماى خونه ى همسايه دوست مادر زن پسر عموى بابام!!!!!
به رفیقم میگم شارزرسوزنی داری؟ میگه میخای موبایلتوشارزکنی؟ میگم پ نه پ میخام دکمه لباسموباهاش بدوزم.
بهش میگم اگه بتونی میری اونور یا اینجا می مونی؟
میگه خارج از کشور؟ پـَـ نـَـ پـَـ اتاق بغلی رو میگم!
رفتم خونه مامانم میگه اومدی ؟؟؟
منم گفتم:په نه په تو راه پشت چراغ قرمز گیر کردم !!!!
اونم نامردی نکرد بادمپای زد تو سرم
استادم بهم میگه چشمات ضعیفه که عینک زدی؟
میگم: پـَـــ نــه پـَـــ گذاشتمشون پشت ویترین بلکه یکی خوشش بیاد بخردشون
جلو عابر بانک صف وایسادیم یارو اومده میپرسه صفه؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ ما نخودیم اینجا کاشتنمون تا سبز بشیم!
به بابام میگم نونوایی قیامت بود،
میگه: یعنی شلوغ بود؟!
گفتم : پــــــ نه پــــــ گناهکار ها رو می انداختن
توی تنور و به نیکوکارا نون مجانی می دادن
بابام زنگ زده میگه سند خونه رو بردار بیار! بدو بدو دارم میرم پایین، همسایمون دیده میگه این سند خونتونه؟ گفتم پَ نه پَ دفتر مشق بابامه یادش رفته ببره مدرسه، خانم معلمشون دعواش کرده!
امروز بابام در یخچالو باز کرده میگه:سوسیس خریدی؟ میگم پ ن پ سوسیس اجاره کردیم
از در حیاط اومدم تو رفیقم از بالا پشت بوم یه سطل آب ریخته رو سرم....
نگاش میکنم، میگه : خیس شدی؟؟؟
میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ واتر پرووفم، خوردی؟؟؟؟ :)
رفتيم پايگاه انتقال خون ميگه شمام اومدين خون بدين؟
پـــ نه پــ ما پشه ايم اومديم مهموني…!
مامانم میگه جارو رو بده میگم میخوای جارو کنی؟میگه پ نه پ میخوام سوارش شم پرواز کنم:-)
رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!!!
ﺑﺎﺑﺎ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﯾﺰ ﺑﺮﻕُ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻦ
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﮐﻨﺘﻮﺭ ﺑﺮﻕُ ﺑﺰﻧﻢ؟
ﭘَـــ ﻧﻪ ﭘَــــ ﺍﻭﻝ ﺑﺎ ﺯﺑﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﺑﮕﻮ ﻣﻦُ ﻧﮕﯿﺮﻩ ﺍﮔﻪ ﮔﻮﺵ
ﻧﮑﺮﺩ ﺑﺰﻧﺶ
ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﻫﯽ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻪ : ﭼﺘﻪ ﺯﺑﻮﻧﺖ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ؟
ﻣﯿﮕﻢ ﭘـَـَـ ﻧــﻪ ﭘـَـَــــ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺪ ﺁﻧﺘﻦ
ﻣﯿﺪﻩ!!!
تعداد صفحات : 3
درباره ما
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
ايا از اين وب راضي هستيد؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت
تبليغات متني